شاید روضهخوانها، نوحه خوانها، مرثیهخوانها و درویشهای دوره گرد اولین کسانی هستند که بدون کمک آلات موسیقی برای مردم کوچه و بازار آوازهایی را در مدح اولیا و انبیا میخواندهاند.
کاربرد وسیع و استفاده از آوازهای موسیقی ایرانی در مراسم و آیین های مذهبی ایران باعث بهوجود آمدن تعزیهخوانی در ایران شد. تعزیه ترکیبی از نوحه خوانی و نمایش است که جنبه های نمایشی آن کم رنگ تر است، لذا می توان گفت تعزیه نوعی اپرای نمایشی با موضوع مذهبی است.
تعزیه خوانی به احتمال قوی در اواخر دوره ی صفویه شکل گرفت اما در دوره ی قاجاریه اهمیت بیشتری یافت. در این زمان فقط از سازهایی مانند نقاره استفاده می شد، ولی به تدریج سازهای غربی و بومی مناطق مختلف ایران با توجه به منطقه ی جغرافییی به گروه های تعزیه خوانی وارد شد.
بی شک تعزیهخوانها در اشاعه و انتقال بسیاری از آوازها و نغمههای بومی و ملی نقش به مراتب گسترده و حیاتی تر از سایر مجریان موسیقی مذهبی داشتهاند.
با گسترش هنر و حضور فعال تعزیهخوانها در این عرصه و همچنین پیدا شدن شرایط مساعد برای فعالیت آوازخوانان و نوازندگان که از افراد آگاه به موسیقی و به اصطلاح ردیف دان بودند، زمینهی گستردهای جهت انتشار موسیقی ردیفی فراهم گردید.
گردهمآیی شاخصترین هنرمندان و خوانندگان در پایتخت در اواسط دورهی قاجاریه باعث سامان بخشی و کلاسه شدن موسیقی سنتی ایران و هم زمان رشد و تکامل تعزیهخوانی شد، بهطوری که خوش آوازترین هنرمندان کشور همچون سید زین العابدین قراب کاشی و رضا قلی تجریشی که جزء خوانندگان درباری بودند، سید عبدالباقی بختیاری و میرزا رحیم کمانچه کش که از اولین اساتید این فن بودند و یا اقبال آذر ( اقبال السلطان )، قلی خان شاهی، آقا جان ساوهای، حسینعلی نکیسا و ... جزء مجریان تعزیه نیز بودهاند.
وجود هنرمندانی این چنین و تشویق و ترغیب آنان از سوی دربار در جهت اجرای تعزیهها علاوه بر تأثیر و نفوذ قابل ملاحظهی اینگونه مجالس سوگواری در اذهان عمومی، به ساختار موسیقی تعزیه فرم آشکاری بخشید. آگاهی این هنرمندان زبده بر الحان و نغمههای موسیقی و استفاده از این گونه نغمات در تعزیهها در عمومیت بخشیدن دستگاهها و گوشههای ردیف موسیقی تازه شکل یافتهی دوران قاجار نیز تأثیر بسزایی داشت. در این میان نباید نقش متقابل تعزیه خوانی در نگهداری و فراگیر شدن الحان و ردیف موسیقی ایرانی را در شرایط اجتماعی آن زمان که قشر زیادی از مردم موسیقی را حرام و به طبع مخالف آن بودند؛ فراموش کردند. زنده یاد استاد ابو الحسن صبا در « مجله ی موسیقی » به تاریخ بهمن ماه 1336 می نویسد:
(( ... بهترین جوانانی که صدای خوب داشتند از کوچکی نذر می کردند که در تعزیه شرکت کنند و در ماه های محرم و صفر همگی جمع شده و تحت تعلیم معین البکاء که شخص وارد و عالمی بود تربیت می شدند. این بهترین موسیقی بود که قطعات منطبق با موضوع می شد و هر فردی مطالبش را با شعر و آهنگ رسا می خوانند. ناگفته نماند که تا کنون تعزیه بوده است که موسیقی ما را حفظ کرده است. ... ))
به هر حال حضور به جا و تأثیر گذار دستگاهها و گوشهها به فراخور دیالوگ بازیگران هر مجلس تعزیه، حاکی از تجربهی گرانبهایی است که به سبب همین تجربهها، تعزیهخوانان از آن برای کاربرد نغمات در جایگاه مناسب خود استفاده نمودند.
اهمیت موسیقی آوازی در تعزیه ها به گونه ای است که ایفاگران نقش ها می بایست از دستگاه های موسیقی مطلع باشند تا اگر نقش آن ها تغییر یافت، بتوانند در آواز معین بخوانند. در موسیقی تعزیه برای نقش های افراد آوازهای متناسب با نقش های آن ها انتخاب می شود. به عنوان مثال شمر در نوا یا رجز و علی اکبر (ع) در دشتی می خواندند و برای پیشگیری و آمادگی از تغییر نقش ناگهانی، هر کس باید الحان و اشعار دیگر نقش ها را فرا گیرد.
آنان با تشخیص به جا و صحیح کاربرد نغمهها و جایگاه آنها در تعزیه جهت تأثیرگذاری بیشتر آن در قلوب مردم، سود جستند. این هنرمندان در اثر سالها تمرین و ممارست دریافتند که چه دستگاهها و گوشههایی را در هر یک از مجالس مختلف به کار گیرند تا باز تاب حسی مطلوب بر بیننده و شنونده داشته باشد. برای مثال حضرت عباس باید چهارگاه بخواند، حر؛ عراقی می خواند، عبداله بن حسن که در دامن شاه شهیدان به شهادت رسیده است؛ دست قطع شده ی خود را به دست دیگر گرفته و گوشه ای از آواز راک می خواند که به همین جهت آن گوشه به راک عبداله معروف است. زینب؛ گبری می خواند. اگر در ضمن تعزیه، اذانی باید بگویند به آواز کردی می خوانند. در سؤال و جواب ها هم تناسب آوازها با هم رعایت شده؛ به عنوان مثال اگر امام با حضرت عباس سؤال و جوابی داشتند، امام شور می خواند و عباس نیز باید جواب خود را در دستگاه شور بدهد. اما سرلشگران، افراد و امرا با صدای بلند و پر پرخاش در مخالف آواز می خوانند.
گذشت زمان، مردم مناطق مختلف کشور به جای استفاده از تعزیه خوانهای دوره گرد، خود، سکان این هنر را به دست گرفتند و ابداعات جالبی را جهت تطبیق حسی آوازهای تعزیه با فرهنگ بومی خود به وجود آوردند. آنان دستگاهها و گوشههایی را در تعزیهخوانی دخیل نمودند که از نظر حسی با موسیقی بومی آنان هماهنگی بیشتری داشت. این تغییرات باعث رونق و علاقهی بیشتر مردم نواحی مختلف به تعزیه خوانی و مراسم تعزیه شد.
البته ذکر این نکته ضروری است که تعزیهخوانهای مناطق مختلف ایران هرگز راه افراط را نپیمودند. آنها پیوسته از تجارب استادان گذشته در انتخاب آوازهای تعزیه سود برده و دستاوردهای قبلی را مد نظر قرار دادند. به خاطر همین موضوع است که برخی دستگاهها و گوشههای تعزیهخوانی در تمام نواحی ایران یکسان است. برای مثال میتوان به دستگاه چهارگاه و سهگاه و گوشههای حماسی برای صحنههای نبرد و از آوازهای دشتی، بیات ترک و نوا که برای مظلومیت استفاده میشده اشاره کرد.
نکتهی دیگر در تعزیهخوانی فرم مرکب خوانی در ردیف موسیقی ایرانی است. » جهانگیر نصری اشرفی « در کتاب » نمایش و موسیقی در ایران « مینویسد :
((نمونههای بی بدیل مرکبخوانی در ده مجلس آغازین روزهای ماه محرم ( از روز اول تا روز عاشورا ) و تعزیهی شام غریبان، هنر و هوشمندی تعزیهگردانها در تغییر دستگاهها و مایگی نغمات را به هنگام مکالمات و کاربرد صحیح و منطقی آنها نشان میدهد. از مجموع یکصد و هفتاد و پنج مجلس تعزیهای که در 13 منطقهی ایران به طور کامل شنیده و ثبت شد، این نتیجه قابل توجه است که تقریباً کلیهی دستگاهها، گوشهها و آوازهای موسیقی ردیفی ایران مورد استفاده قرار میگیرد. علاوه بر این سود بردن از قدیمی ترین انواع تصانیف در قالب پیش آواز، نوحه و مرثیه معمول است. ضمن اینکه فرمهای مختلف اعم از مرکبخوانی و تلخیص و گزینش اصلح گوشهها و نغمات یک دستگاه در شکلهای مختلف و تغییر در برخی حالات جهت تطبیق با حس تعزیه حاکی از نقش گستردهی موسیقی سنتی ایران در آوازها و الحان تعزیه است. ))
در واقع هنرمندان تعزیه خوان پیوسته از همهی داشتههای ایرانی سود بردهاند، ضمن اینکه در استفاده از برخی سبکها و شیوههای غیر ملی همچون رجز خوانی با سبک و روش سنتی اعراب نیز امتناع نورزیدهاند.
در پایان با توجه به نکات ذکر شده در فوق به نقش اساسی تعزیهخوانها در گسترش انواع موسیقی ردیفی، آیینی و نواحی ایران پی خواهیم برد.